- پوست بر آوردن
- پوست کندن از، سخت عذاب کردن سخت شکنجه دادن
معنی پوست بر آوردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دست بلند کردن
زمینهای موجود را برای زراعت بین دهقانان بحکم قرعه توزیع کردن، یا پشت کردن بر چیزی. ترک آن گفتن، یا پشت کردن کتاب. جلد کردن آن تجلید